چند وقتیست
هر چه می گردم
هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم
نگاهم اما ، گاهی حرف میزند
گاهی فریاد می کشد
و من همیشه به دنبال کسی میگردم
که بفهمد این نگاه خسته چه میخواهد بگوید . . .
تو سکوت میکنی
و فریاد زمانم را نمیشنوی یک روز
من سکوت خواهم کرد
و تو آن روز برای اولین بار
مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید . . .
همه هستند و سخن میگویند
اما شاید عشق کوله بار آن پیرمرد تنهاست
که طلوع را تا غروب سکوت می کند . . .