گیرم که دلم در گرو ناز کسی نیست!؟
چشمان زمین خورده ، نظر باز کسی نیست
عاقل تر از آنم بشوم در به در عشق..!
این بال شکسته پر ِ پرواز کسی نیست
دلخوش به قفس می کنم و قرن پس از قرن
چشمم به در و پنجره ی باز کسی نیست
از من بگریزید که دیوانه ام امشب
ناز ِ نفسم در خور ِ آواز کسی نیست
تضمین نکند هیچ کسی ، خانه ات آباد
ویرانی من ، خانه برانداز کسی نیست...!
.
من می روم امشب که نظر باز نباشم
دیوانگی ام نیز خبر ساز کسی نیست