تنها در سکوت سایه...
تنها در سکوت سایه...

تنها در سکوت سایه...

من هم آدمم

اینجا دختری هست...

که شب هایش پر از بغض است!

پر ار درد پر از سوال!

دیگر خسته شدم از اینکه برای توصیف من بگویند:

چقدر خوب آدم هارا آرام می کنی...!

چقدر خوب از پس خودت بر می آیی...!

متنفرم از اینگه لبخند بزنم و بگویم همه چیز خوب است!

اینجا دختری هست که بعد از شنیدن هر دردی...

در خلوت خودش زانو می زند...

شوکه می شود!

اشک می ریزد!

و اتفاقا بیشتر از همه دردش می آید!

دلم می خواهد آدم ها حواسشان باشد...

من هم آدمم مثل خودشان!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد